روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم
چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۲۱ ق.ظ
روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم
درلباس فقر کار اهل دولت میکنم
تا کی اندر دام وصل ارم تذروی خوشخرام
درکمینم وانتظاروقت فرصت میکنم
واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخن
درحضورش نیز می گویم نه غیبت میکنم
با صبا افتان وخیزان می روم تا کوی دوست
وز رفیقان ره استمداد همت میکنم
خاک کویت زحمت ما بر نتابد بیش از این
لطف ها کردی بتا تخفیف زحمت میکنم
زلف دلبر دام راه وغمزه اش تیر بلاست
یاد دار ای دل که چندینت نصیحت میکنم
دیده بد بین بپوشان ای کریم عیب پوش
زین دلیریها که من در کنج خلوت میکنم
حافظم در مجلسی دردی کشم در محفلی
بنگر این شوخی که چون با خلق صنعت میکنم
حافظ
۹۵/۰۶/۲۴