هم‌قافیه با باران

روزگار غربت آمد باز دوری باز اشک

يكشنبه, ۵ فروردين ۱۳۹۷، ۱۰:۱۷ ب.ظ

روزگار غربت آمد باز دوری باز اشک
تا طلوع صبحدم، دشتی... دوبیتی... ساز ...اشک

باز این شب های تنهایی مهیا می کنم
خلوتی خاموش با این مهربان دمساز :اشک

آه از این بغض نفسگیر آخر آن دیوان کجاست؟
تا که بشکوفد به یمن حافظ شیراز،  اشک

مثل ابری هستم اینک خفته در آغوش باد
مقدمت خوش باد الحق می کنی اعجاز، اشک!

تا سحر بیدار ماندم تا نبینم در خیال
می خرامد از کنار چشم تو با ناز، اشک

خواب های من پریشان! تا که می بینی مرا
می شود در چشم هایت ناگهان آغاز، اشک

آرش شفاعی

۹۷/۰۱/۰۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران