هم‌قافیه با باران

زلف بر باد مده تا نَدَهی بر بادم

جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۲۱ ب.ظ
زلف بر باد مده تا نَدَهی بر بادم
ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم

مِی مخور با همه کس تا نخورم خون جگر
سر مکش تا نکشد سر به فلک فریادم

زلف را حلقه مکن تا نکنی دربندم
طُره را تاب مده تا ندهی بر بادم

یار بیگانه مشو تا نَبَری از خویشم
غم اَغیار مخور تا نکُنی ناشادم

رخ برافروز که فارغ کنی از برگِ گُلم
قد برافراز که از سرو کنی آزادم

شمع هر جمع مشو ور نَه بسوزی ما را
یاد هر قوم مکن تا نروی از یادم

شهره‌ی شهر مشو تا ننهم سر در کوه
شور شیرین منما تا نکُنی فرهادم

رحم کن بر من مسکین و به فریادم رَس
تا به خاک در آصِف نرسد فریادم

حافظ از جور تو حاشا که بگرداند روی
من از آن روز که دربند توام آزادم


حافظ

۹۴/۰۴/۰۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران