هم‌قافیه با باران

زل میزند با چشمهای تر به مادر

دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۱۴ ق.ظ

زل میزند با چشمهای تر به مادر
هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر
.
سرمایه اش را داد پای دین خدیجه
پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر
.
تاریخ می گوید چهل نامرد، در اصل؛
آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر .

تقسیم شد درد دو عالم بین این دو
سیلی به حیدر خورد و میخ در به مادر
.
زهرا هم آخر محسنش را خرج دین کرد
مادر به دختر میرود، دختر به مادر
.
از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال
حالا رسیده یک گل پر پر به مادر
.
ام ابیها نیز ام المومنین شد
چون می رسد این ارث از مادر به مادر
.
ام المصائب زینب و مظلوم ارباب
آقا به بابا می رود خواهر به مادر
.
در کربلا سیراب گشت و با سه صورت
با گریه اش خندید علی اصغر به مادر


مهدی رحیمی

۹۴/۰۴/۰۸
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران