هم‌قافیه با باران

زمستان رفت و بر جان شقایق ها قرار آمد

جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۱۵ ب.ظ
زمستان رفت و بر جان شقایق ها قرار آمد
به اشک شوق ِ ابرى بوته هاى گل به بار آمد

نسیم از نرگس گیسوى سنبل ها چه سرمست است
قنارى مست از عطرش به سوى سبزه زار آمد

کمى تا چشم وا کردم از این خواب زمستانى
به چشم تار خود دیدم که یار از چشمه سار آمد

کمان برداشت از ابروى خود ، تیرى ز مژگانش
پریشان کرد گیسو را به دنبال شکار آمد

اگر عمرى سر ناسازگارى با دل ما داشت
به لطف چرخش دنیا ، دلش با ما کنار آمد

اگرچه نا امیدم کرده بود اخترشناسى پیر
ولى سیاره ى خوشبختى ام روى مدار آمد

پس از عمرى غزل گفتن به استقبالم آمد عشق
همان خوارى که بر دل داشتم آرى به کار آمد
 
زمین دور سر خورشید نه ، دور تو مى چرخد
که از گل هاى روى دامنت فصل بهار آمد

محمد شیخی
۹۵/۰۲/۰۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران