زنی که صاعقه وار آنک ، ردای شعله به تن دارد
سه شنبه, ۹ خرداد ۱۳۹۶، ۰۱:۲۳ ق.ظ
زنی که صاعقه وار آنک ، ردای شعله به تن دارد
فرو نیامده خود پیداست که قصد خرمن من دارد
همیشه عشق به مشتاقان ، پیام وصل نخواهد داد
که گاه پیرهن یوسف ، کنایه های کفن دارد
کی ام ، کی ام که نسوزم من ؟ تو کیستی که نسوزانی ؟
بهل که تا بشود ای دوست ! هر آن چه قصد شدن دارد
دو باره بیرق مجنون را دلم به شوق می افرازد
دوباره عشق در این صحرا هوای خیمه زدن دارد
زنی چنین که تویی بی شک ، شکوه و روح دگر بخشد
به آن تصوّر دیرینه ، که دل ز معنی زن دارد
مگر به صافی گیسویت ، هوای خویش بپالایم
در این قفس که نفس در وی ، همیشه طعم لجن دارد
حسین منزوی
۹۶/۰۳/۰۹