سازگاری با رفیقان ظاهرا کار تو نیست
چهارشنبه, ۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۵ ق.ظ
سازگاری با رفیقان ظاهرا کار تو نیست
از وفا و مهربانی دم مزن، کار تو نیست
تو شریک دزد بودی و رفیق قافله
غارتم کردی ولی گفتی به من: کار تو نیست
پیش از آنی که بخواهی از کنارت می روم
تا بدانی عذر ِ ما را خواستن، کار تو نیست
ناز کم کن، عشوه بس کن، اشتباهی آمدی
دلبری از ما جوانان پیرزن! کار تو نیست
لایق ِ تو خسرو بود و مایه دارانی چو او
شرط بندی با کسی چون کوهکن کار تونیست
شیر کی دیدی که با کفتارها دمخور شود؟
دور شو از من، نبرد تن به تن کار تو نیست
لب مطلب: «کار هر بز نیست خرمن کوفتن
گاو نر میخواهد و مرد کهن» کار تو نیست
کاظم بهمنی
۹۴/۰۴/۰۳