ساقیا کمتر می امشب از کرم دادی مرا
شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۵۲ ب.ظ
ساقیا کمتر می امشب از کرم دادی مرا
تا سحر پیمانه پر کردی و کم دادی مرا
دوش گفتی ماجرای وصل و هجرانت به من
هم امید لطف و هم بیم ستم دادی مرا
در محبت یک نفس آسایشم حاصل نشد
کز پس هر عافیت چندین الم دادی مرا
منکه در عهدت سر مویی نورزیدم خلاف
مو به مو، ناحق به گیسویت قسم دادی مرا
تا نهادم گام در کویت روا شد کام من
منتهای کام در اول قدم دادی مرا
تا فکندی حلقه های زلف را در پیچ و خم
بر سر هر حلقه ای صد پیچ و خم دادی مرا
گاهیم در کعبه آوردی و گاهی در کنشت
گه مسلمان و گهی کافر قلم دادی مرا
چون میسر نیست دیدار تو دیدن جز به خواب
پس چرا بیداری از خواب عدم دادی مرا
تا لبان من شدی در مدح سلطان عجم
شهرتی هم در عرب هم در عجم دادی مرا
فروغی بسطامی
۹۵/۰۳/۲۹