سالها دفتر ما در گرو صهبا بود
جمعه, ۲۸ آبان ۱۳۹۵، ۰۵:۱۲ ب.ظ
سالهادفترمادرگروصهبابود
رونق میکده از درس ودعای ما بود
نیکی پیر مغان بین که چو ما بد مستان
هرچه کردیم به چشم کرمش زیبا بود
دفتر دانش ما جمله بشوییدبه می
که فلک دیدم ودر قصد دل دانا بود
از بتان ان طلب ار حسن شناسی ای دل
کاین کسی گفت که در علم نظر بینا بود
دل چو پرگار به هر سو دورانی می کرد
وندران دایره سر گشته پا بر جا بود
مطرب از دردمحبت عملی می پرداخت
که حکیمان جهان را مژه خون پالا بود
می شکفتم زطرب زان که چو گل بر لب جوی
بر سرم سایه ان سرو سهی بالا بود
پیر گلرنگ من اندر حق ارزق پوشان
رخصت خبث ندادارنه حکایتها بود
قلب اندوده حافظ بر او خرج نشد
کاین معامل به همه عیب نهان بینا بود
حافظ
۹۵/۰۸/۲۸