سائل ، شبی که زائر باب الـمُراد شد
يكشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۳ ب.ظ
سائل ، شبی که زائر باب الـمُراد شد
تسبیح وار ، گرمِ دَمِ "یاجواد" شد
در کربلا نیافت مَـجالِ گریستن
در کاظمین روزیِ اشکش زیاد شد
حتّی غمی که کُـنج دلش جا گرفته بود
وقتِ بغل گرفتنِ این کعبه ، شاد شد
گَرد گُـناه را ز رویِ شانه اش تکاند
وقتی نسیمِ صحن مُبدّل به باد شد
شد با سواد گیسوی دلبر سپیدبخت
تا بر سواد آینه بی اعتماد شد
حتّی نصیب حور و ملک هم نشد به عُمْر
خیری که سهم زائر خَیرُالعِباد شد
هرکس نداشت مِـهر جوادالائمه را
واللهِ روسیاه تر از قوم عاد شد
هرکس که "یاامام رضا"گفت و جان سپرد
سوگند بر جوادِ رضا "زنده یاد"شد
در اوّلین قدم به مُراد دلش رسید
سائل ،دمی که ساجدِ"بابُ الجواد"شد
۹۴/۰۶/۲۲