سخت است بت پرست به تهدیدی
جمعه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۰:۰۱ ب.ظ
سخت است بت پرست به تهدیدی
دست از بتی که ساخته بردارد
از دوزخی ندیده نمی ترسد
شمعی که شوق شعله به سر دارد
من شاعری شکسته و آن بانو
با چشم خویش کرده مرا جادو
من با سی و دو حرف الفبا او
جز شاعری هزار هنر دارد
این نابرابرآنه ترین جنگ است
ماه من است و آه... که از سنگ است
یک شب که با من است دلش تنگ است
می گوید انتظار سحر دارد
گرچه هنوز بر سر پیمان است
در فکر ترک خلوت این خانه است
این مثل پر کشیدن پروانه است
در نظم کائنات اثر دارد
تغییر داده است پسندش را
کوتاه کرده موی بلندش را
کفشش به پا،گره زده بندش را
با خنده گفته قصد سفر دارد
تا لب به اعتراض گشودم،دست
بر شانه ام نهاد و لبم را بست
با بوسه ای و گفت که عشقی هست
حتی اگر هزار اگر دارد
عبدالمهدی نوری
۹۵/۰۲/۰۳