سرم، هوای محرّم، عجیب یکدگرند
يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۴:۳۱ ب.ظ
سَرَم، هوایِ محرّم،عجینِ یکدگرند
دلم وَ قافلهی تو، همیشه در سفرند
نگاهت از سر نیزه چه گرم میتابد
به سردی بدن کودکان که در خطرند
و چشم ساقیِ خیره به مشکِ جامانده
و کاروان که عمو را به نیزه مینگرند
وجودِ زینبِ تنها، میان قربانگاه
رها فتاده و افلاک جمله در شررند
قسم به مادر پهلو گرفته در گودال
که شامیان حرامی عجیب بی نفرند
مسعود انصاری
دلم وَ قافلهی تو، همیشه در سفرند
نگاهت از سر نیزه چه گرم میتابد
به سردی بدن کودکان که در خطرند
و چشم ساقیِ خیره به مشکِ جامانده
و کاروان که عمو را به نیزه مینگرند
وجودِ زینبِ تنها، میان قربانگاه
رها فتاده و افلاک جمله در شررند
قسم به مادر پهلو گرفته در گودال
که شامیان حرامی عجیب بی نفرند
مسعود انصاری
۹۳/۱۲/۲۴