هم‌قافیه با باران

سری جز که سر بار پیکر ندارم

جمعه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۴، ۰۵:۵۸ ب.ظ

سری جز که سر بار پیکر ندارم

فرازی ز خجلت فراتر ندارم

شدم آب، چون شمع و در خود فسردم

که تصویر صبحی به منظر ندارم

ز باطل تک و تاز خود شرمسارم

که گردی ز میدان و سنگر ندارم

چنان سایه، همسایۀ نقش خویشم

حضیضی بدین اوج، باور ندارم

به خود واگذاریدم ای سربلندان

که پای رهیدن ز بستر ندارم

چرا عاجز از دیدن خود نباشم

که آیینه‌ای در برابر ندارم

مگر روسفیدی شود عذرخواهم

که غیر از سیاهی به دفتر ندارم

حمیدا، به دل بذر امید افشان

که نومیدی از عفو داور ندارم


حمید سبزرواری

۹۴/۰۶/۱۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران