هم‌قافیه با باران

سنگ شکاف می‌کند در هوس لقای تو !

پنجشنبه, ۲۳ بهمن ۱۳۹۳، ۰۹:۵۵ ب.ظ

سنگ شکاف می‌کند در هوس لقای تو ! 

جان پر و بال می‌زند در طرب هوای تو

.

آتش، آب می‌شود عقل خراب می‌شود 

دشمنِ خواب می‌شود دیده من برای تو …

جامه ی صبر می‌دَرَد، عقل ز خویش می‌رود 

مردم و سنگ می‌خورد عشق چو اژدهای تو

.

 بند مکن رونده را! گریه مکن تو خنده را! 

جور مکن که بنده را نیست کسی به جای تو …

آب تو چون به جو رود کی سخنم نکو رود؟

گاه دمم فرو رود از سبب حیای تو !

.

چیست غذای عشق تو؟ این جگر کباب من

چیست دل خراب من؟ کارگه وفای تو !

.

خابیه جوش می‌کند کیست که نوش می‌کند 

چنگ خروش می‌کند در صفت و ثنای تو

عشق درآمد از درم دست نهاد بر سرم 

دید مرا که بی‌توأم، گفت مرا که: وایِ تو !

.

دیدمْ صَعْب منزلی، در هم و سخت مشکلی

رفتم و مانده‌ام دلی کشته به دست و پای تو ! .


مولانا

۹۳/۱۱/۲۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران