هم‌قافیه با باران

سوی خود خوان یک رهم تا تحفه جان آرم تو را

پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۶:۴۶ ب.ظ

سوی خود خوان یک رهم تا تحفه جان آرم تو را
جان نثار افشان خاک آستان آرم تو را

از کدامین باغی ای مرغ سحر با من بگوی
تا پیام طایر هم آشیان آرم تو را

من خموشم حال من می‌پرسی ای همدم که باز
نالم و از نالهٔ خود در فغان آرم تو را

شکوه از پیری کنی زاهد بیا همراه من
تا به میخانه برم پیر و جوان آرم تو را

ناله بی‌تاثیر و افغان بی‌اثر چون زین دو من
بر سر مهر ای مه نامهربان آرم تو را

گر نیارم بر زبان از غیر حرفی چون کنم
تا به حرف ای دلبر نامهربان آرم تو را

در بهار از من مرنج ای باغبان گاهی اگر
یاد از بی برگی فصل خزان آرم تو را

خامشی از قصهٔ عشق بتان هاتف چرا
باز خواهم بر سر این داستان آرم تو را

 

هاتف اصفهانی

۹۴/۰۹/۲۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۱)

۲۶ آذر ۹۴ ، ۲۱:۲۳ داود مصطفایی
دستتان درد نکند .خیلی زحمت کشیده اید .خیلی جالب است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران