سکوت می کنی دلم پر اضطراب می شود
پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۲۸ ب.ظ
سکوت می کنی دلم پر اضطراب می شود
تمام لحظه لحظه های من خراب می شود
نپرس از عاشقی که در خیال تو نشسته بود
ببین که ذرّه ذرّه ام چگونه آب می شود
شدم غریبه ای که در میان آسمان تو
در انتظار پر زدن فقط عذاب می شود
به روی موج آبی نگاه بی کرانه ات
تمام عاشقانه های من حباب می شود
غزل بهانه می کند دلم به شوق خواندنت
دریغ از آرزوی دل همه سراب می شود
سکوت می کنی ولی توجّه ای نمی کنی
برای دار این غزل اگر طناب می شود
سکوت می کنی و من اسیر یک اشاره ام
برای شاعرت همین نفس حساب می شود
علی نیاکوئی لنگرودی
۹۴/۰۵/۲۹