سیمها خط ارتباطی با آسمانی همیشه لبریزند (ماهیان دست بسته)
يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۰۲:۱۷ ب.ظ
سیمها خط ارتباطی با آسمانی همیشه لبریزند
از هوایی که پاک و بارانی در شبستان سبز پاییزند
در مسیر اشاره تا خورشید سایهها روز را نمیفهمند
موجهای تبسم دریا خاک روی شهید میریزند
سالها انتظار طولانی در کنار سکوت طوفانی
همنفس با سرور مهمانی در خیال پرنده ناچیزند
نیل سرمست شد به رقص آمد تا ببوسد جلال موسی را
بغض گرداب قصه طغیان کرد در متونی که قصر پرویزند
ماهیانی که تشنهی ماهند در شب جلوه غرق دیدارند
با نسیمی به قله مینگرند با نگاهی به اوج برخیزند
صد و هفتاد و پنج پنجره نور بار دیگر از آسمان وا شد
تا زمین پر شود ز عطری که باغها هم از آن دلاویزند
تا تماشای دلکش بازار خط به خط سیم دلبری وصل است
دست و بال شهید را دیدند بسته در حجرهای غمانگیزند
۹۴/۰۳/۳۱