سینه در سینه پر از خالی یک حس زلالم
شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۵۵ ب.ظ
سینه در سینه پر از خالی یک حس زلالم
جرعه ای بوسه بزن بر لب این جام سفالم
جرعه ای گریه بیاور که ترم سازد و سرمست
رحمی آور به ترک خنده ی خشکیده ی حالم!
بغض در بغض تو را منتظرم ای غزل اشک...
که به فر یـــــاد من آیی و بباری کــه ببـــالم
همچنان آینه هم صحبت آن چشم سیاهم
پـــرم از حرف ولی حیف کــــه حیرانم و لالم!
حلقه در حلقه پریشانی گیسوی تو نــــازم
که در او دایـــره در دایـــره در دور محــالم
از دو چشم تو غزل گفتن من فلسفه ای داشت
در غـــــزل فلسفه ی چشم تو در زیــر سوالم!
رضا شیبانی اصل
۹۵/۰۶/۰۶