شبان گیس بلند عشیره پدری
دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۴:۵۳ ب.ظ
شبان گیس بلند عشیره پدری
فدای نی لبکت گله گله حور و پری!
فرشته را به شبانی چکار؟ می ترسم
که گله را به چراگاه آسمان ببری
قسم به صبح! که ای آفتاب گندمگون
بزک نکرده هم از دختران شهر سری
چهار فصل درختان اگر که گل بدهند
میان آن همه گل از همه شکفته تری
دو چشم میشی و یک دشت گرگ، باکی نیست
که با حساب من از هر نظر تو بیشتری!
مرا به کاسه ای از شیر ماه مهمان کن
که گرگ و میشم از این کوره راه دربدری
رها کن این رمه را، در کنار من بنشین
چه می شود که بیارآمد از تو رهگذری
رها کن این رمه را، از خدا که پنهان نیست
من عاشقت شده ام پیش از آنکه دل ببری
مجید آژ
۹۵/۰۳/۲۴