شبم ز نیمه گذشت و هنوز بیدارم
چهارشنبه, ۹ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۵۳ ب.ظ
شبم ز نیمه گذشت و هنوز بیدارم
و مثل دیشب و هرشب به روی تکرارم
نشسته ام به خیالت که در سکوت شبم
به وسعت هر پنجره ستاره بشمارم
چقدر این شب منفور و زشت طولانیست!!
از این نشستن ِبیهوده سخت بیزارم
کنار پنجره از انتظار میگویم
خلاصه اش شده این : "من اسیر اجبارم"
همیشه دفتر و خودکار آبیم اینجاست
کنار پاکت خوشرنگ و روی ِسیگارم
به جرم رفتن تو من جریمه شدم
چهار صفحه نوشتم که "دوستت دارم"...
فرهاد شریفی
۹۴/۱۰/۰۹