شبها چو گرگ در پس دیوار روزها
چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۴۵ ب.ظ
شبها چو گرگ در پس دیوار روزها
آرام خفته اند و دهان باز کرده اند
بر مرگ من که زمزمه صبح روشنم
آهنگهای شوم کهن ساز کرده اند
می ترسم از شتاب تو ای شام زودرس
می ترسم از درنگ تو ای صبح دیریاب
می ترسم از درنگ
می ترسم از شتاب
من هم شبی به شهرتو ره جستم ای هوس
من هم لبی به جام تو تر کرده ام ای گناه
زان لب هزار ناله فرو خفته در سکوت
زان شب هزار قصه فرو مرده در نگاه
حسن هنرمندی
۹۵/۰۳/۱۹