هم‌قافیه با باران

شب قدری که دمی پیش تو ماندم خوش بود

پنجشنبه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۱۵ ب.ظ

شب قدری که دمی پیش تو ماندم خوش بود

کامی از عمر که همراه تو راندم خوش بود


در خیالم که نه پرهیز و نه پروای تو داشت

بوسه ها کز لب نوش تو ستاندم خوش بود


و آن همه گل که نسیمانه به شکرانه ی تو

چیدم از باغ دل و بر تو فشاندم خوش بود


به چمنزار غزل با نی سحر آور خود

وقتی آن چشم غزالانه چراندم خوش بود


من چنان محو سخن گفتن گرمت بودم

که تو از هر چه که دم میزدی آن دم خوش بود


فالی از دفتر حافظ که برای دل تو

زدم و آن غزل ناب که خواندم خوش بود


گر چه با ساعت من ثانیه ها بیش نبود

ساعتی را که کنارت گذراندم خوش بود


حسین منزوی

۹۳/۱۱/۱۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران