هم‌قافیه با باران

شب که پریشان بشود زلفِ خمِ سیاه تو

جمعه, ۲۶ آذر ۱۳۹۵، ۰۹:۰۸ ق.ظ

شب که پریشان بشود زلفِ خمِ سیاه تو
خیره شود ستاره ها بر رخ مثلِ ماه تو

عشق من از روز ازل چهره ی زیبای تو بود
تا چه به روزم آورد چشم و لب و نگاه تو

ترسم اگر نیمه شبی چاره ی دردم نکنی
بی حــد و اندازه شود آه من و گناه تو

منتظرم که لحظه ای حلقه ی در را بزنی
تا غزل و شعرِ تری سر ببُرم به راه تو

از هیجان و وسوسه سعیِ دوباره می کنم
تا بزنم شاخه گلی بر لبه ی کلاه تو

سهواً اگر کنی گذر کوچه ی بن بست مرا
بغل بغل ببوسمت آنـدم از اشتباه تو

مونس شبهای منی جانِ عسل، در بگشا
شیفته ی آشفته دلی آمـده در پناه تو

علی قیصری

۹۵/۰۹/۲۶
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران