هم‌قافیه با باران

شب گذشته من و او چه خواب خوبی بود

سه شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۳، ۱۰:۱۴ ق.ظ

شب گذشته من و او چه خواب خوبی بود

در آن سیاهی شب آفتاب خوبی بود


همیشه موقع دیدار او دلم می ریخت

اگر چه ترس نبود اضطراب خوبی بود


گناه نیمه شب ما کلام حافظ شد

گناه نیمه شب ما ثواب خوبی بود


تفالی نزد و یک غزل برایم خواند

ولی عجب غزلی انتخاب خوبی بود


"چه مستی است ندانم که رو به ما اورد"

جهان به رقص در آمد...شراب خوبی بود


سوال کردم ازاو عشق چیست؟چشمانش

سکوت ریخت برایم، جواب خوبی بود


تمام شب تن اورا ورق ورق خواندم

غزل ،سپید ،ترانه ،کتاب خوبی بود


اگر چه شاعر آیینی ام دلش می خواست

که عاشقانه بگویم ،عذاب خوبی بود .


سید حمیدرضا برقعی

۹۳/۱۱/۱۴
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران