هم‌قافیه با باران

شده یکبار مرا با دل خود یار کنی

دوشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۴، ۰۸:۴۱ ب.ظ

شده یکبار مرا با دل خود یار کنی
گرچه سنگ است ولی باز تو اصرار کنی

دیده ابری ست که درهجرتو باران دارد
شده با ابر خود این زمزمه تکرارکنی

شده یکبار نگویی که موازی باشیم
نقطه ایی آخر خط،صحبت پرگار کنی

شده هنگام غروبی که پراز ناکامی ست
تا که آرام شوم صحبت دیدار کنی

شده یکبار گرفتار وفا باشی و عهد
با رقیبم سخن از فتنه و آزار کنی

شده مهتاب شبی وقت غزلخوانی ماه
همه را جز من محنت زده انکار کنی

شده یکبار قدم را به بیابان بنهی
همدلی باغم مجنون گرفتار کنی

هنری نیست که فارغ بنشینی وبه ناز
روز و شب خون به دل عاشق بیمار کنی

این همه کار نه ازعهده ی تو ساخته نیست
دین و آیین تو این است دل افگار کنی


مرتضی برخورداری

۹۴/۱۲/۰۳
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران