شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی است
جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۴۳ ق.ظ
شراب تلخ بیاور که وقت شیدایی است
که آنچه در سر من نیست، ترس رسوایی است
چه غم که خلق به حُسن تو عیب میگیرند؟
همیشه زخم زبان خونبهای زیبایی است
اگر خیال تماشاست در سرت بشتاب
که آبشارم و افتادنم تماشایی است
شباهت تو و من هر چه بود ثابت کرد
که فصل مشترک عشق و عقل تنهایی است
کنون اگر چه کویرم هنوز در سر من
صدای پر زدن مرغهای دریایی است
فاضل نظری
۹۵/۰۶/۱۲