شکر خدا یک لقمه نان در سفره دارم
شنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۵، ۰۹:۴۲ ب.ظ
شکر خدا یک لقمه نان در سفره دارم
می چرخد این جا آسیاب روزگارم
می چرخد اما در دلم غم خانه کرده
لبخند هم دیگر نمی آید به کارم
این روزها جز درد چیزی همدمم نیست
دردی که دورم کرده از یار و دیارم
نبضت چرا کند است ای دردت به جانم؟
رنگت چرا زرد است ای باغ و بهارم؟
شرمنده ام از اینکه غیر از زخم هایم
چیزی ندارم تا که در خاکت بکارم
یک روز می آید که آبادت ببینم
یک روز می آید ...هنوز امیدوارم
ای نقشه ای که روی دیواری..برایت
اندازه ی یک عمر غربت حرف دارم...
سیده تکتم حسینی
۹۵/۰۵/۰۹