هم‌قافیه با باران

صبح است گنجشک محض می‌خواند

سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۵۱ ب.ظ

صبح است
گنجشک محض می‌خواند
پاییز روی وحدت دیوار
اوراق می‌شود
رفتار آفتاب مفرح
حجم فساد را
از خواب می‌پراند
یک سیب
در فرصت مشبک زنبیل
می‌پوسد.
حسی شبیه غربت اشیا
از روی پلک می‌گذرد.
بین درخت و ثانیهٔ سبز
تکرار لاجورد
با حسرت کلام می‌آمیزد
اما
ای حرمت سپیدی کاغذ!
نبض حروف ما
در غیبت مرکب مَشاق می‌زند.
در ذهن حال، جاذبهٔ شکل
از دست می‌رود
باید کتاب را بست
باید بلند شد
در امتداد وقت قدم زد
گل را نگاه کرد
ابهام را شنید
باید دوید تا ته بودن
باید به بوی خاک فنا رفت
باید به ملتقای درخت و خدا رسید
باید نشست
نزدیک انبساط
جایی میان بی‌خودی و کشف.

سهراب سپهری

۹۶/۰۷/۲۵
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران