صدای ذکر تو شب را فرشته باران کرد
پنجشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۲۴ ب.ظ
صدای ذکر تو شب را فرشته باران کرد
عبور تو لب «شیراز» را غزل خوان کرد
«کرم نما و فرود آ که خانه خانه ی توست»
بیا که چشم و دلت شهر را چراغان کرد
چو خواهرت که ز «دریاچه ی نمک» دل برد
هوای زلف تو دریاچه را «پریشان» کرد
نه شیخ شهر، تو شاهی که با چراغ رسید
و برق عشق تو ما را گرفت و انسان کرد
ولی چه حیف که آن طره ی خیال انگیز
چه زود آمد و دل برد و روی پنهان کرد
چه اشک ها که ضریحت به گونه ها جاری
چه دردها که خدا با دل تو درمان کرد
شرابِ خون تو جوشید و جان «حافظ» را
به جرعه ای غزل از جام غیب مهمان کرد
و گنبد تو برای دل کبوترها
چه مهربان شد و پرواز را چه آسان کرد
سفر اگر چه چنین ناتمام ماند، ولی
صدای پای تو «شیراز» را «خراسان» کرد
قاسم صرافان
۹۴/۰۶/۰۵