هم‌قافیه با باران

صنما بیار باده بنشان خمار مستان

دوشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۵، ۰۹:۵۶ ب.ظ

صنما بیار باده بنشان خمار مستان
که ببرد عشق رویت همگی قرار مستان

می کهنه را کشان کن به صبوح گلستان کن
که به جوش اندرآمد فلک از عقار مستان

بده آن قرار جان را گل و لاله زار جان را
ز نبات و قند پر کن دهن و کنار مستان

قدحی به دست برنه به کف شکرلبان ده
بنشان به آب رحمت به کرم غبار مستان

صنما به چشم مستت دل و جان غلام دستت
به می خوشی که هستت ببر اختیار مستان

چو شراب لاله رنگت به دماغ‌ها برآید
گل سرخ شرم دارد ز رخ و عذار مستان

چو جناح و قلب مجلس ز شراب یافت مونس
ببرد گلوی غم را سر ذوالفقار مستان

صنما تو روز مایی غم و غصه سوز مایی
ز تو است ای معلا همه کار و بار مستان

بکشان تو گوش شیران چو شتر قطارشان کن
که تو شیرگیر حقی به کفت مهار مستان

ز عقیق جام داری نمکی تمام داری
چه غریب دام داری جهت شکار مستان

سخنی بماند جانی که تو بی بیان بدانی
که تو رشک ساقیانی سر و افتخار مستان

مولانا

۹۵/۰۴/۰۷
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران