هم‌قافیه با باران

عاقبت برق نگاه تو زمین گیرم کرد

پنجشنبه, ۲ مهر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۸ ب.ظ

عاقبت برق نگاه تو زمین گیرم کرد

چشمه ی آب حیات است ولی پیرم کرد

 

آمدم تا که رها گردم از این قید ولی

خَم گیسوی پریشان تو زنجیرم کرد

 

من که فرهاد نیم تیشه به سر جای دهم

خَم ابروی تو با حادثه درگیرم کرد

 

جان خود را سپری کرده به جنگ آمده ام

ماه دلجوی تو لب تشنه ی شمشیرم کرد

 

سوی صحرای غمم چاه مرا می خواند

حسرت دیدن مصر تو چنین شیرم کرد

 

گرچه امید وفا از تو بعید است ولی

شهره ی شهر شدن بسته ی تقصیرم کرد

 

بی خیال ازغم ایام و دغل بازی آن

مهرتوآمدو دلبسته ی تقدیرم کرد

 

تا به زندان توام لذت آزادی هست

بی تو این دام رهایی زهمه سیرم کرد


مرتضی برخورداری

۹۴/۰۷/۰۲
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران