عجیب است کارم گره خورده است
چهارشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۴، ۰۱:۱۵ ب.ظ
عجیب است کارم گره خورده است
به دار و ندارم گره خورده است
سرِ سرنوشتم گره در گره
به گیسوی یارم گره خورده است
نفس با نفس خون به خون رگ به رگ
دلم با نگارم گره خورده است
نواهای حلقوم من از ازل
به آوای تارم گره خورده است
من اهل دلم ریشه جان من
به خاک دیارم گره خورده است
من از نسل موی سیاه توام
کلاف تبارم گره خورده است
ملولم از این روزهای دراز
نخ انتظارم گره خورده است
گلو را گرفته است بُغضی سیاه
غم انفجارم گره خورده است
فنا سرنوشت من است از الست
طنابش به دارم گره خورده است
محمد شیخ پور
۹۴/۱۰/۳۰