هم‌قافیه با باران

عزیز فاطمه ای مهربان بی همتا

سه شنبه, ۷ بهمن ۱۳۹۳، ۰۷:۱۲ ب.ظ
عزیز فاطمه ای مهربان بی همتا
دوباره سائلی آمد، درِ حرم بگشا 
نشان خانه ی تان را ز هر که پرسیدم
- نشان سیدی از خانواده ی زهرا - 
به گریه مردم عابر جواب می دادند
برو به کوچه ی رحمت، محله ی طاها 
کسی به داد دل من نمی رسد جز تو
بگیر دست مرا خورده ام زمین آقا 
اگر اجازه دهی داخل حرم بشوم
کنار سفره ی فضلت نشینم ای مولا 
بزرگ زاده چه مهمان نواز و خون گرمی
گذاشتی دهنم زود لقمه ی خود را 
مگر سرای تو دارالنعیم عشّاق است؟
هزار لیلی و مجنون نشسته اند این جا 
امام عسگری ای تکیه گاه امروزم
رها نمی کنمت تا قیامت فردا 
دعا کنید که همسایه ی شما باشم
جوار چشمه ی تسنیم جنت الاعلی 
اگر بهشت بیایم، بدان که بنشینم
به زیر سایه ی مهرت، نه سایه ی طوبی 
هوای سامره دارد دل هوایی من
بده برات سفر - جان مادرت زهرا - 
برای کرب و بلا خرجی سفر بدهید
به حق چادر خاکی زینب کبری 
مدینه گر بروم تا سحر دعا خوانم
برای مهدی تان زیر گنبد خضرا 
یگانه غایت خلقت وجود مادر توست
کجاست مرقد او؟ خاک بر سر دنیا 
شنیده ام که غروب مدینه دلگیرست
شبیه حال و هوای غروب عاشورا 
شنیده ام که نباید ز مشک حرفی زد
به خاطر دل پر درد مادر سقا 

وحید قاسمی
۹۳/۱۱/۰۷
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران