عشق را دیریست در جان و دلم پالوده ام
شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۲۵ ب.ظ
عشق را دیریست در جان و دلم پالوده ام
از خودم تا تو واز تو تا خودم پیموده ام
کرده ام بالا و پایین بردم آوردم دلم
آن چنان که در هوایت شاعری فرسوده ام
تن به این فرسودن و پیری ندادم رایگان
باتو ارزش داشت بی تو نازنین بیهوده ام
باتو یک دیوان غزل،افسانه سازیها کنم
بی تو تنها این سفیدی را به مو افزوده ام
باش با این شاعر آشفته ای باران عشق
بی هوایت سر نمیگردد به تو آلوده ام
حسین مرادی
۹۴/۰۳/۳۰