غم آمد و شد باز همه چیز غم انگیز
يكشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۹:۵۵ ب.ظ
غم آمد و شد باز همه چیز غم انگیز
مانند درخت اول پاییز غم انگیز
مشهد شده از این همه غم مثل نشابور
یک روز پس از لشکرِ چنگیز غم انگیز
پژمردگی از حد شده زیرا شده این شهر
مثلِ دهِ بی چشمه و کاریز غم انگیز
تنها نه همین مشهد ما پر غم و درد است
تهران شده غم پرور و تبریز غم انگیز
کارِ همه از گریه گذشته است بخندیم
هرچند بود خندۀ ما نیز غم انگیز
پاییز! ،خدایت بکشد، آمدی و شد
این دشتِ پر از شالی و جالیز غم انگیز
از ریشه در آمد دلم از بس شده و هست
با بادِ غم این بوته گلاویز غم انگیز
بازیچۀ یک مشت کلاغیم که هستیم
مانند مترسک سرِ پالیز غم انگیز
بلبل مزن این نعره و بگذار بخواند
در این دل شب مرغ شباویز غم انگیز
غلامعباس سعیدی
۹۴/۰۶/۲۹