فراموشی ات باعث مرگ من ، به یادت که باشم پر از قدرتم
دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۶ ق.ظ
فراموشی ات باعث مرگ من ، به یادت که باشم پر از قدرتم
بدون تو از جنس بیهودگی شبیه مقامات بی دولتم
قطارم که گاهی پر از مردمم پر از مقصدم در خیال همه
اسیر دوتا ریل و بی اختیار همیشه رسیدن شده عادتم
به جنگل رسیدم به دریا و دشت ولی رد شدم از کنار همه
حضورم صدا دارد اما خودم صبورم غریبانه کم صحبتم
دل شیشه هایم ترک می خورد ، همه سنگ غفلت به سمتم زدند
گذشتم من از بچه گی هایشان نه در بی خیالی نه در نفرتم
پر از شوق دیدار قبل از سفر ، کنار تو اما پر از دلهره
مبادا بگویی بمان ، می روم ، مبادا بگویی که بی طاقتم
برای نگاهت پر از حسرتم ، کجای جهانی؟ گمت کرده ام
اگر آهنی هستم و خسته ام ، به یادت که باشم پر از قدرتم
حسین آهنی
۹۵/۰۳/۲۴