فقط سوز دلم را در جهان پروانه می داند
يكشنبه, ۱۸ آبان ۱۳۹۳، ۰۶:۱۵ ق.ظ
فقط سوز دلم را در جهان پروانه می داند
غمم را بلبلی کاواره شد از لانه می داند
نگویم چون ز غیرت، غیر می سوزد به حال من
ننالم چون ز غم، یارم مرا بیگانه می داند
به امّیدی نشستم شکوۀ خود را به دل گفتم
همی خندد به من، این هم مرا دیوانه می داند
نمی داند کسی کاندر سر زلفش چه خون ها شد
ولیکن مو به مو این داستان را شانه می داند
نصیحتگر چه می پرسی علاج جان بیمارم
اصول این طبابت را فقط جانانه می داند
ابوالقاسم لاهوتی
۹۳/۰۸/۱۸