لاله در این بوستان خونین کفن افتاده است
شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۱۲ ب.ظ
لاله در این بوستان خونین کفن افتاده است
حسن یوسف گوشهای بی پیرهن افتاده است
هر گلی در این چمن سرمست میروید ز خاک
بس که در این باغ، جام از دست من افتاده است
از کجا میآیی ای بوی بهشتی کاین چنین
لرزه بر اندام آهوی ختن افتاده است؟
نامهای در دست دارد از هزاران آشنا
این گل قاصد اگر دور از وطن افتاده است
بس که تاریک است این صحرا و دلها داغدار
هر گلی امشب به فکر سوختن افتاده است
ای نسیم آهسته پا بگذار، چون هر گوشهای
نسترن افتاده است و یاسمن افتاده است
سرجدا، پیکر جدا، این سرنوشت لاله هاست
این عقیق تر ببین دور از یمن افتاده است...
سعید بیابانکی
حسن یوسف گوشهای بی پیرهن افتاده است
هر گلی در این چمن سرمست میروید ز خاک
بس که در این باغ، جام از دست من افتاده است
از کجا میآیی ای بوی بهشتی کاین چنین
لرزه بر اندام آهوی ختن افتاده است؟
نامهای در دست دارد از هزاران آشنا
این گل قاصد اگر دور از وطن افتاده است
بس که تاریک است این صحرا و دلها داغدار
هر گلی امشب به فکر سوختن افتاده است
ای نسیم آهسته پا بگذار، چون هر گوشهای
نسترن افتاده است و یاسمن افتاده است
سرجدا، پیکر جدا، این سرنوشت لاله هاست
این عقیق تر ببین دور از یمن افتاده است...
سعید بیابانکی
۹۶/۰۷/۲۹