لبخند مزن بی سر و سامان شدنم را
پنجشنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۴، ۰۹:۳۱ ب.ظ
لبخند مزن بی سر و سامان شدنم را
ابرم که خــدا خواسته باران شدنم را
آرامش من بی تو فقط مایه ی ترس است
بنشین و ببین لحظه ی طوفان شدنم را
از بعد تو سهم من از این فاصله قحطی ست
تعبیــــر مکن خواب بیابان شدنم را
یک ارگ قدیمی شده ام در وسط شهر
اما تو مکش نقشه ی ویران شدنم را
چون ماهی افتاده به قلاب شدم که
صیاد نفهمیده پشیمان شدنم را
محمد شیخی
۹۴/۰۹/۲۶