لحظه ای صبر بمان کاسه ی آب آرم و بس
چهارشنبه, ۲۳ دی ۱۳۹۴، ۱۰:۵۴ ب.ظ
لحظه ای صبر بمان کاسه ی آب آرم و بس
شاید این بار به هجران تو تاب آرم و بس
آب را پشت سرت ریزم وبالای سرت
حافظ عشق به دیوان و کتاب آرم و بس
باید از دفتر زهاد به اذکار و دعا
هرجه بدخواه من وتوست بخواب آرم وبس
ترسم این است که برباد شود خاطره ام
وقت رفتن گوهر اشک به قاب آرم و بس
ای که بارانی و با بغض زما می گذری
حیف و صدحیف لبی سوی شراب آرم وبس
لحظه ای صبربمان تا که زجام نگهت
جرعه ای ناب به میخانه شراب آرم و بس
آخر این رسم وفا نیست که دریایی و من
همچو مرداب به سر موج حباب آرم و بس
می روی عهد همان است که در نیمه ی ماه
چون بتابی پی دیدار شتاب آرم وبس
مرتضی برخورداری
شاید این بار به هجران تو تاب آرم و بس
آب را پشت سرت ریزم وبالای سرت
حافظ عشق به دیوان و کتاب آرم و بس
باید از دفتر زهاد به اذکار و دعا
هرجه بدخواه من وتوست بخواب آرم وبس
ترسم این است که برباد شود خاطره ام
وقت رفتن گوهر اشک به قاب آرم و بس
ای که بارانی و با بغض زما می گذری
حیف و صدحیف لبی سوی شراب آرم وبس
لحظه ای صبربمان تا که زجام نگهت
جرعه ای ناب به میخانه شراب آرم و بس
آخر این رسم وفا نیست که دریایی و من
همچو مرداب به سر موج حباب آرم و بس
می روی عهد همان است که در نیمه ی ماه
چون بتابی پی دیدار شتاب آرم وبس
مرتضی برخورداری
۹۴/۱۰/۲۳