لک می زند برای تو آغوشم
دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۵۵ ب.ظ
لک می زند برای تو آغوشم
وقتی که نیست حرف تو در گوشم
در جان ِمن که خسته و خاموشم
با یک نگاه، شور می انگیزی
هم ترس سیب ِوسوسه و گندم
هم پچ پچ همیشگی مردم
باعث شده از این من ِسردرگم
یک عمر بگذری و بپرهیزی
عشق آمده، گریز و پناهی نیست
باران گرفته، چتر و کلاهی نیست
ای آن که تا نگاه تو راهی نیست
رحمی، عنایتی، کرمی، چیزی...
سجاد رشیدی پور
۹۵/۰۲/۲۷