ماه در پای شب تار نخواهد افتاد
ماه در پای شب تار نخواهد افتاد
کار یوسف به خریدار نخواهد افتاد
اتفاقی سرِ بازار نخواهد افتاد
ذوالجناح از رمق اینبار نخواهد افتاد
عَلم از دست علمدار نخواهد افتاد
"نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد"
آنچه در پرده نهان بود عیان خواهد شد
شیعه یاد در و دیوار نخواهد افتاد
همۀ شهر اگر جنگ و هیاهو باشد
چارۀ آن نه به زور است و نه بازو باشد
که اشارات اباالفضل به ابرو باشد
پاسبان حرم زینب اگر او باشد
چین به پیشانی زوّار نخواهد افتاد
آنکه در خانه می ِ نابِ گوارا دارد
چه نیازی به سمرقند و بخارا دارد
وای ِ آن گلّه که با گرگ مدارا دارد
هرکه در سر هوس کرب و بلا را دارد
جز پی قافله سالار نخواهد افتاد
هرکسی را که به یاری سر و کار افتاده است
فاش می گوید و از گفتۀ خود دلشاد است
یارِ دریا دل ِ دریا نفس ِ دریا دست!
دوش بردند شهیدان تو را بالادست
بردن ما به دل یار نخواهد افتاد؟...
مهدی جهاندار