هم‌قافیه با باران

ماه رویا روی خوب از من متاب

شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۴، ۰۸:۱۴ ق.ظ

ماه رویا روی خوب از من متاب
بی خطا کشتن چه می‌بینی صواب

دوش در خوابم در آغوش آمدی
وین نپندارم که بینم جز به خواب

از درون سوزناک و چشم تر
نیمه‌ای در آتشم نیمی در آب

هر که بازآید ز در پندارم اوست
تشنه مسکین آب پندارد سراب

ناوکش را جان درویشان هدف
ناخنش را خون مسکینان خضاب

او سخن می‌گوید و دل می‌برد
و او نمک می‌ریزد و مردم کباب

حیف باشد بر چنان تن پیرهن
ظلم باشد بر چنان صورت نقاب

خوی به دامان از بناگوشش بگیر
تا بگیرد جامه‌ات بوی گلاب

فتنه باشد شاهدی شمعی به دست
سرگران از خواب و سرمست از شراب

بامدادی تا به شب رویت مپوش
تا بپوشانی جمال آفتاب

سعدیا گر در برش خواهی چو چنگ
گوشمالت خورد باید چون رباب

سعدی

۹۴/۰۵/۳۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران