ماییم و در این آینه حیران تو بودن
چهارشنبه, ۲ دی ۱۳۹۴، ۰۷:۴۷ ب.ظ
ماییم و در این آینه حیران تو بودن
یک عمر تماشاچی چشمان تو بودن
این گونه به پیشانی عشاق نوشتند :
دل دادن و افتادن و ویران تو بودن
تقدیر چنین بود : بمیریم و بمیریم
دادند به ما قسمت قربان تو بودن
درویشی و بی خویشی و پیمانه پرستی
پیوسته چنین باد : پریشان تو بودن
رفتیم و رسیدیم و نشستیم و شکستیم
صوفی به خطا دم زد از امکان تو بودن
قربان ولیئی
کانال ما در تلگرام hamghafiebabaran@
۹۴/۱۰/۰۲