ما را گُلی از روی تو چیدن نگذارند
سه شنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۳۹ ب.ظ
ما را گُلی از روی تو چیدن نگذارند
چیدن چه خیال است؟ که دیدن نگذارند!
صد شربت شیرین ز لبت خسته دلان را
نزدیک لب آرند و چشیدن نگذارند
گفتم شنوَد مژده ی دشنام تو گوشم
آن نیز شنیدم که شنیدن نگذارند
زلف تو چه امکان ِ کشیدن که رقیبان
سر در قدمت نیز کشیدن نگذارند
بخشای بر آن مرغ که خونش گه ِ بسمل
بر خاک بریزند و تپیدن نگذارند
دل شد ز تو صدپاره و فریاد که این قوم
نعره زدن و جامه دریدن نگذارند
مگریز "کمال" از سر زلفش که در این دام
مرغی که در افتاد، پریدن نگذارند
کمال خجندی
چیدن چه خیال است؟ که دیدن نگذارند!
صد شربت شیرین ز لبت خسته دلان را
نزدیک لب آرند و چشیدن نگذارند
گفتم شنوَد مژده ی دشنام تو گوشم
آن نیز شنیدم که شنیدن نگذارند
زلف تو چه امکان ِ کشیدن که رقیبان
سر در قدمت نیز کشیدن نگذارند
بخشای بر آن مرغ که خونش گه ِ بسمل
بر خاک بریزند و تپیدن نگذارند
دل شد ز تو صدپاره و فریاد که این قوم
نعره زدن و جامه دریدن نگذارند
مگریز "کمال" از سر زلفش که در این دام
مرغی که در افتاد، پریدن نگذارند
کمال خجندی
۹۶/۰۷/۲۵