هم‌قافیه با باران

ما سر زدیم از فوران گناه ها

چهارشنبه, ۱۹ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۳۰ ب.ظ

ما سر زدیم از فوران گناه ها
همرنگ با جماعتی از روسیاه ها

هر کاه می رسید نظر سمت کوه داشت
کوه است سرنوشت غم انگیز کاه ها

یک عده دزد و عده ی دیگر اسیر بند
زندان دلش پر است از این بی گناه ها

قاضی شده ست هرچه کلاه است توی شهر
عمامه رفت بر سر ما بی کلاه ها

خو کرده است مصر به این خشکسالگی
یوسف دلش خوش است به سرداب و چاه ها

ما چشم باز کرده در آغوشِ درد و آه
ما چشم بسته ایم بر این درد و آه ها

ما حالمان خوش است به حال کلاغ ها
ما حالمان خوش است به این «قاه قاه»ها

«مااا» میکشیم و «مَن مَن»مان سر به آخور است
«مااا» می کشیم ما همه در «مانقاه»ها

ما دلهره گرفته و دل را سپرده ایم
از اضطراب آب، به تصویر ماه ها

سرکش نبوده ایم سرِ دارمان کنند
سر می رویم سر به سرِ سر به راه ها

ابلیس سجده کرد به انسان عصر ما
عبرت گرفته است از آن اشتباه ها

رضا طبیب زاده

۹۵/۰۳/۱۹
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران