هم‌قافیه با باران

ما کتاب کهنه ای هستیم ... سرتا پا غلط!

سه شنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۸:۰۰ ق.ظ
ما کتاب کهنه ای هستیم ... سرتا پا غلط!
خواندنی ها را سراسر خوانده ایم ... امّا غلط!

سال ها تدریس می کردم ... خطا را با خطا
سال ها تصحیح می کردم، غلط را با غلط!

بی خبر بودم ... دریغا ... از اصول الدین عشق!
خط غلط، انشا غلط، دانش غلط، تقوی غلط!

دین اگر این است ! بی دینان زِ ما مؤمن ترند
این مسلمانی ست آخر؟  لا غلط ... الّا غلط !

روز اوّل درس مان دادند، یک دنیا فریب ...
روز آخر ... مشق ما این بود: یک عُـقـبا غلط!

گفتنی ها را یکایک هر چه باد و هر چه بود
شیخــنا فرمود ... امّا یا خطا شد ... یا غلط..!

گفتم از فرط غلط ها ... دفتر دل شد سیاه!
گفت می دانم ... غلط داریم آخر تا غلط !

روی هر سطری که خواندیم از کتاب سرنوشت
دیده ی من یک غلط می دید و او ... صدها غلط!

یا رب ... از تو مغفرت زیباست ،از ما اعتراف...
یا رب از تو مرحمت می زیبد و از ما غلط..!

علیرضا قزوه
۹۴/۰۲/۰۱
هم قافیه با باران

نظرات  (۱)

عالی بود 👏

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران