مثل طفلی که به دست تو به راه افتادم
دوشنبه, ۱ خرداد ۱۳۹۶، ۰۷:۲۱ ب.ظ
مثل طفلی که به دست تو به راه افتادم
آمدی ، توبه شکستم ، به گناه افتادم
گرچه تقصیر کسی نیست ، اگر گم شده ام
من به دلخواه خودم ، داخل چاه افتادم
بخت ویران شده ام ، آینه ی عمر من است
دل شکستم ، که به این روز سیاه افتادم
همچو خورشیدی و من مانع تابیدن تو ،
سایه ای تیره که بر پیکر ماه افتادم
در خیالات محالم ، پــی بویـیدن تو
آنقدر ، یکٌه دویدم کــه به آه افتادم
اندکی دیگر از این خواب مشوٌش باقیست
می رسم ، حوصله کن ! تازه به راه افتادم
محسن نظری
۹۶/۰۳/۰۱