هم‌قافیه با باران

مثل عکسی که میان قاب لذت می برد

دوشنبه, ۱۹ مهر ۱۳۹۵، ۱۲:۴۹ ب.ظ
مثل عکسی که میان قاب لذت می برد
چشم تو دارد از این محراب لذت می برد

این که گاهی چهره ات را ماه می خوانیم ما
بیشتر از هرکسی مهتاب لذت می برد

تا تو هستی توی خیمه بچه ها از بازی و
توی گهواره علی از خواب لذت می برد

هی تو دستت را به هم دادی و شکل تاب شد
هی رقیه دارد از این تاب لذت می برد

آمدی تا اذن میدان را بگیری از پدر
عمه را دیدم از این آداب لذت می برد

یک قدم برداشتی کُشتی پدر را قبل رزم
پس قدم بردار که ارباب لذت می برد

از لب خشک پدر آن جور لذت برده ای
که لب خشکیده ای از آب لذت می برد

آه ماهیگیر وقتی طعمه اش را صید کرد
دیگر از بازی با قلاب لذت می برد

ارباً اربا گشته ای این آخر کار تو نیست
از صدای استخوان قصاب لذت می برد

مهدی رحیمی
۹۵/۰۷/۱۹
هم قافیه با باران

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
هم قافیه با باران