من آمده بودم که بمانم این بار
چهارشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۶، ۰۶:۲۲ ب.ظ
من آمده بودم که بمانم این بار
تا باز به جاى خالى ام برگردم
با یاد تو زنده مانده بودم یک عمر
هربار که بی تو با غمى سر کردم
دریایى و رودهاى تو بسیارند
من رودم و در سرم فقط یک دریاست
من آمده بودم که بمانم اما
همراه کسى که بى حضورم تنهاست
برگشتنم از سفر پشیمانم کرد
این شهر کجا حضور من را کم داشت
بى من تو چه کم دارى ازین دنیا !هیچ؟
من بی تو چه تقدیر بدى خواهم داشت
بر عکس تمام رودها مغرورم
بر میگردم به سمت راهى دیگر
وقتى که رسیدن به تو یعنى غربت
در تشنگى دشت بسوزم بهتر...
رویا باقرى
۹۶/۰۱/۳۰